برچسب : نویسنده : baale-parvaz بازدید : 284 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 22:37
٭٭٭٭
از پنجره به بیرون نگاه می کنم
تمام برگ های این درخت چنار
ثابت ایستاده اند
مرا نظاره میکنند
چه منظره ترسناکی
انگار زمان از حرکت ایستاده است
آرام برایشان دست تکان می دهم
امید دارم یکی دلش بسوزد
تکانی بخورد و
زمان را به پیش ببرد
برچسب : نویسنده : baale-parvaz بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 13:34
****
و تو خیال می کنی
من بر سر هر دوراهی
خود را نباخته ام؟
و یا با هر اشتباه
غرق در عرق شرم نشده ام
من یاد گرفته ام با ترس هایم زندگی کنم
و بر سر دو راهی ها
با دستانی لرزان
مسیری را انتخاب کنم
اما گام هایم را استوار بردارم
شگفت آور...برچسب : نویسنده : baale-parvaz بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 13:34
-: تو چرا باید اونجا باشی و من اینجا؟
+: یعنی چی؟
-: یعنی همین دیگه! تو چرا باید ...
+: همون بار اول شنیدم! اما متوجه نشدم!
-: هیچی! (سکوت می کند)
+: (سکوت) ممم... ببینم، این طرفا کارگر برای اسباب کشی سراغ داری؟
-: من کمرم درد می کنه، نمی تونم!
+: ها؟ من که از تو نخواستم! گفتم ببینم ...
-: نه، نه میشناسم، نه می دونم، نه می خوام بدونم.
تو برای چی باید اونجا باشی، من اینجا؟
برچسب : نویسنده : baale-parvaz بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 13:34